مهدویون ایردموسی

مهدویون ایردموسی

سربازان صفر سایبری موعود هستیم . و اگر اجازه بدهند از یارانش باقی خواهیم ماند .
مهدویون ایردموسی

مهدویون ایردموسی

سربازان صفر سایبری موعود هستیم . و اگر اجازه بدهند از یارانش باقی خواهیم ماند .

تهاجم از شما مقاومت از ما. تاکی امتحانمان می کنید؟

همه چیزمان را بردند،آن زمان. قسمتهایی از خاکمان را .نفت، ذخایر معدنی، میراث "فرهنگ"ی، "استقلال"، "آزادی"و...اما یک چیز را نتوانستند، "آزادگی" و "باورهای" اصیل و "اسلامی" جوانانمان را. نمی‌دانستند که نمی‌توانند. "انقلاب" شد، « گل از خاک بر دمید».فهمیدند آنچه برده‌اند،سرمایه نبوده!سراسیمه بودند در تاریکی عصر "پهلوی"....چشمشان به پاره لحافی خورده بود از همه "دارایی" ایرانی!لحاف را که کشیده بودند تا ببرند...."ایرانی" تازه بیدار شد و  افتاد دنبال دزد!
فهمیدند که به کاهدان زده‌اند!



خواستند کباب کنند ملت ایران را، ولی دیدند ثواب کرده‌اند!"عدو" شود سبب خیر گر خدا خواهد
"فجر" انقلاب از پشت دیوارهای "فرهنگ" منحط سلطنت "پهلوی" دمیدن آغاز کرد، همه جا روشن شد. فهمیدند "ایرانی" سرمایه‌ دارتر از این حرفهاست.بیشتر و با ارزشتر از آن‌ چیزی که برده‌اند!
سالم مانده بود اصالت "جوان" ایرانی.... ، حتی "اخراجی‌"هایش! خواستند برگردند!از "در" رفته بودن، خواستند از "پنجره" بیایند..."امام" همه  "پنجره"ها را به رویشان بسته بود!"لانه" درست کرده بودند از آن زمان، برای روز مبادا! جوانان ایرانی "بسیج" شدند در برابر لانه موشها!سوراخ موش را پیدا کردند!درش را گل گرفتند و موشها را بیرون کشیدند!"پیر جماران" فهمیده بود "ایران" چه سرمایه‌هایی دارد.از همان زمان برای همین "سرمایه‌"ها حساب باز کرده بود.دشمن "فهمید" نمی‌شود، این‌بار از دروازه آمد، دورازه های غربی کشور، آن هم با توپ و تانک و تفنگ.


     


دوباره همان "جوانان" سیلی محکمی نواختند و مشتی محکم.دشمن عقب نشست.
فرکانس‌های "انقلاب" هر روز قویتر می شود و طولش هم بیشتر....
طوریکه همه جا رسید "موج" انقلاب...و بهارانی دیگر...همه، گیرنده‌های خود را روی موج "انقلاب" تنظیم کردند.جوانان دیگری هم آمدند پای "علم" انقلاب.


                      


جوانانی از جنس "ایرانی"و البته اسلامی از سرزمین "خون" و "قیام" و "زیتون"."بسیج" شدند در برابر دیر "صهیون"، سیلی زدند و مشتی محکم.ضربه سختی بود، دشمن بیدار شد.این‌بار تصمیم اش را گرفته بود بیاید.اما نه از در و نه از دورازه نه با توپ و تانک. آمده نابود کند سرمایه "ایرانی" را.دشمن "شبیخون" زد در "جبهه" جدید "جنگ‌نرم" با "تهاجم فرهنگی" و "ناتوی فرهنگی".بمباران را شروع کرد.این‌بار نه تن جوان "ایرانی"، که "دل" و "روح" جوان ایرانی را.با بمبهای هوشمند.بمبهای نامرئی و مسموم... هدف عمق سنگر"ایمان" و "اراده"جوانان ایران بود.سینما، تلویزیون، علم، تکنولوژی، فرهنگ،...هدفگیری دشمن موثر بود، موج انفجارهای "فرهنگی" دیوارهای "صوتی" و "تصویری" دلها و دیده ها را شکست.تلفات زیاد شد، "اسیر" هم دادیم!"موج" انفجارها "فرهنگی" بسیاری را با خودش برد! 
خودشان را باختند به قیمتی ناچیز....با پای خودشان به اسارت شیطان رفتند، به "لانه" شیطان، در آغوش "شیطان"، برای تکه‌ای "لحاف"!


                


از جنس همان "لحاف"ی که دشمن از خودمان برده بود اما زیباتر و دلفریب‌تر. عده‌ای هم ماندند، نتوانستند بروند.در آرزوی رسیدن به این "بهشت شداد" شب و روز نداشتند و ندارند.هر روز در برابر "بت"های این "بتکده" سجده میکنند از روی مانیتورهای دیجیتال استکبار.


       


دستشان نمی‌رسد اما دلشان می‌خواهد همین‌جا همان "بهشت" را درست کنند، با همان "مصالح"، با همان "نقشه"، با همان "اندیشه".اما هنوز "جوان" ایرانی اصالتش را فراموش نکرده.
هنوز "حسین" را دارد."مهدی" را دارد.


    



       

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد